آن که تو را ،
درامــتداد زمـان ،
تـنها می گـذارد ،
می رود تـا خـواب طلائی اش
بـه تــحـقـق به رسد ،
" خـیـر" نـخواهـد دیـد
هــرگـز نـخـواهـد خـندیـد
بـخـند ،
آزرده آن کس است ،
کـه بی تــو می رود . . .
ح - ب "تــــوهــم "
بیستم آذر1392
40/1بامداد