سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آن که تو را ،

درامــتداد زمـان ،

تـنها می گـذارد ،

می رود تـا خـواب طلائی اش

بـه تــحـقـق به رسد ،

" خـیـر" نـخواهـد دیـد

هــرگـز نـخـواهـد خـندیـد

بـخـند ،

آزرده آن کس است ،

کـه بی تــو می رود . . .

ح - ب "تــــوهــم "

بیستم آذر1392

40/1بامداد


نوشته شده در  سه شنبه 94/5/27ساعت  1:2 صبح  توسط ح - ب 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یقین گم شده ...
جاهلانه در زمان ... !
عاشقانه در باران ...
قلب بی دریغ من ...
روز پدر ...
شب های بیهودگی...
آتش و فریاد...!
شعر رهایی ...! ؟
راه نظر ...
مزار تنهائی...
[عناوین آرشیوشده]